...
آخرین بار بهش گفتم هیچوقت منو نبخشه. منم نمیبخشمش.
برا اینکه بالاخره همه چی روشن میشه.
ولی حالا که فکر میکنم اون دنیا هم حتی برا حساب کتاب حاضر نیستم ببینمش. اگر قراره اون بهشت بره، جهنم خیلی گواراتره.
آخرین بار بهش گفتم هیچوقت منو نبخشه. منم نمیبخشمش.
برا اینکه بالاخره همه چی روشن میشه.
ولی حالا که فکر میکنم اون دنیا هم حتی برا حساب کتاب حاضر نیستم ببینمش. اگر قراره اون بهشت بره، جهنم خیلی گواراتره.
از اعتماد آدما سو استفاده نکنید ، چون فقط یک بار اعتماد میکنن و تاوان اشتباه شمارو باید بقیه ی آدمای زندگیشون بدن که لایق اعتماد هستند ولی ازشون دریغ میشه
اینو با کل وجودم حس کردم که عشق آدمو کور میکنه.
شاید اون هم عاشق پ.ت.ن شده بود!!!
از اون لحظه ای که رفتی و دلت سنگ شد همون لحظه من دلم خیلی برات تنگ شد
آروم آروم رفتی دور شدی یه قدم اما واسه دل من فاصله یک قرن شد
چجوری دلت اومد با دل من بد شی چجوری دلت اومد از دل من رد شی
دورت نگشتم بری دور زدن بلد شی ...
این همه با این و اون گشتی دیگه بس نیست کسی اندازه من که تورو بلد نیست
پشیمون میشی یه روز پشیمونی کم نیست ...
هر وقت افتاد از سرت هوای شبگردی یکمی فکر کن که با دلم چیکار کردی
یه سشری به عاشقت بزن نذار دیر شه نیاد اون روز با لباس مشکی برگردی
چجوری دلت اومد با دل من بد شی چجوری دلت اومد از دل من رد شی
دورت نگشتم بری دور زدن بلد شی ...
این همه با این و اون گشتی دیگه بس نیست کسی اندازه من که تورو بلد نیست
پشیمون میشی یه روز پشیمونی کم نیست ...
چجوری دلت اومد با دل من بد شی چجوری دلت اومد از دل من رد شی
دورت نگشتم بری دور زدن بلد شی ...
این همه با این و اون گشتی دیگه بس نیست کسی اندازه من که تورو بلد نیست
پشیمون میشی یه روز پشیمونی کم نیست ...
اون حلقه که تو دستته
طناب اعدام منه
ستاره ی غرق به خون تو
سفره ی شام منه
تو اون جا غرق زندگی
من این جا غرق مردنم
مثل یه دیوونه دارم اشک می ریزم
جون می کنم
از خونه بیرون می زنم
طاقت موندن ندارم
باید بیام ببینمت
یه هدیه ای برات دارم
چه قدر شلوغه کوچتون
ببین چه شور و حالیه
اما تو سفره عقدتون
جای یه چیزی خالیه
مگه می شه تو این لباس
نبینمت رویای من
فقط بذار نگات کنم
چیزی نگو ، حرفی نزن
بی دعوت اومدم ببخش
مهمون ناخونده منم
خواستم کنار تو باشم
لحظه ی پرپر زدنم
چیزی برام نمونده که وصلم کنه به این زمین
غیره یه رگ که بعد تو
پاره می شه فقط همین
چشماتو روی من نبند
نترس دارم تموم می شم
رو سفره ی عقدت می خوام گل های قرمز بپاشم
این دم آخر بذار تا نگات کنم یه عالمه
عزیزکم ببخش اگه چشم روشنیم برات کمه
این دم آخرم بذار نگات کنم یه عالمه
عزیزکم ببخش اگه چشم روشنیم برات کمه
واقعا چرا از دل نرود هرآنکه از دیده برفت؟
چه زخمی جا مونده رو دل وامونده
داره دیوونه میکنه منو یه عالم خاطره
گریه میکردم درو که می بست میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم
می ترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمیرم تنها
خدایا کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا
رفتیُ خاطره های تو نشسته تو خیالم!
بی تو من اسیر دست آرزوهای محالم!
یاد من نبودی اما، من به یاد تو شکستم!
غیر تو که دوری از من ، دل به هیچ کسی نبستم!
هم ترانه! یاد من باش!
بی بهانه یاد من باش
وقت بیداریِ مهتاب،
عاشقانه یاد من باش!
اگه باشی با نگاهت، میشه از حادثه رد شد!
میشه تو آتیش عشقت، گُر گرفتنُ بلد شد!
اگه دوری، اگه نیستی، نفس فریاد من باش!
تا ابد، تا تهِ دنیا، تا همیشه یاد من باش!
هم ترانه! یاد من باش!
بی بهانه یاد من باش!
وقت بیداریِ مهتاب،
عاشقانه یاد من باش!
اشتباه های آنی و افکار اشتباه لحظه ای، خیلی میتونه خطرناک باشه.
خدارو شاکرم که هوامو داشت و تصمیم های احمقانه ای نگرفتم.