جدایی

جدایی اونقدرا هم که ازش می‌ترسیم ترسناک نیست، یا اینکه فکر کنیم اگه نباشیم طرفمون بدون ما چی بسرش میاد؟ به قول چارلزبوکوفسکی «ببین! هیچکس قرار نیست از نبودنِت بمیره، شاید فقط چند ساعتی دیرتر بخوابه..»

تبر

تبر فراموش میکنه، این درخته که یادش میمونه...

دوست داشتن

یه جا خوندم دوست داشتن مثل قلب نیست،مثل دندونه.روزی که «دوست داشتن» آدم درد بکنه،غذا ازگلوت پایین نمی‌ره وآرام و قراری برات نمیمونه.ممکنه مقاومت کنی ولی یه روز میکشی ومیندازیش دور!
حالا حالت خوبه،راحت می‌خوابی،دیگه گریه نمیکنی ولی همیشه جای خالی‌اش هست، حتی وقتی از ته دل می‌خندی

دیوانه

از دیوانه ای پرسیدند : چه کسی را بیشتر دوست داری ؟
دیوانه خندید و گفت : ”عشقم” را…
گفتند : عشقت کیست؟
گفت:عشقی ندارم!
خندیدند و گفتند : برای عشقت حاضری چه کارهاکنی؟
گفت : مانند عاقلان نمیشوم ، نامردی نمیکنم ، خیانت نمیکنم ، دور نمیزنم ،
وعدهسرخرمن نمیدهم ، دروغ نمیگویم و دوستش خواهم داشت ، تنهایش نمیگذارم ،
میپرستمش ، بی وفایی نمیکنم با او مهربان خواهم بود ، برایش

فداکاری خواهم کرد، ناراحت و نگرانش نمیکنم، غمخوارش میشوم…

گفتند: ولی اگر تنهایت گذاشت ، اگر دوستت نداشت ، اگر نامردی کرد ، اگربی وفابود ،
اگر ترکت کرد چه…؟

اشک بر چشمانش حلقه زد و گفت : اگر اینگونه نبود که من “دیوانه” نمیشدم…

وفاداری

با رقیبان تو نشستی و به من طعنه زدند
از وفاداری آن دلبر زیبا چه خبر؟

شادمهر - رابطه

تا حرف عشق میشه من میرم

من سخت از این حرفا دورم

منم یه روز عاشقی کردم

از وقتی عاشق شدم اینجورم

دار و ندارم پای عشقم رفت

چیزی نموند جز درد نامحدود

این جای خالی که تو سینم هست

قبلا یه روزی جای قلبم بود

این روزگار بد کرده با قلبم کم بوده از این زندگی سهمم

دلیل میبافم برای عشق برای چیزی که نمیفهمم

از آدمای شهر بیزارم چون با یکیشون خاطره دارم

به من نگو با عشق بی رحمی من

من زخم دارم تو نمیفهمی

غریبه ام با این خیابونا

من از تمام شهر بیزارم

از هرچی رابطه ست میترسم از هرچی عشقه من طلبکارم

همین که قلب تو مردد شد

در دل من خاطره ای رد شد

از وقتی عاشقش ترسیدم

از وقتی عاشقش شدم بد شد

این روزگار بد کرده با قلبم کم بوده از این زندگی سهمم

دلیل میبافم برای عشق برای چیزی که نمیفهمم

از آدمای شهر بیزارم چون با یکیشون خاطره دارم

به من نگو با عشق بی رحمی من

من زخم دارم تو نمیفهمی

وقتشه؟

8 سال از روزی که گفت پی همه چیو به تنش مالیده گذشت.

به نظر میرسه دیگه نوبت منه پی همه چیو به تنم بمالم و وارد میدان شم.

خوشبختی

برای کاری که باهام کرد هیچوقت نمیبخشمش

ولی خوشحالم که تشکیل خانواده داده و بچه دار شده.

این همون چیزی بود که من میخواستم.

بخاطر بیماریم که فهمیده بودم و اون نمیدونست، پسش زدم که پای من نمونه و خوشبخت شه.

ولی متاسفانه هر بلایی دلش خواست سرم آورد.

خوشبختی این دنیاش آرزوم بود و هست. ولی اون دنیا ازش نمیگذرم.

آخرین عکس

نوشته بود:
در آخرین عکسمان 
آنقدر مرا دوست داری 
که باورم نمی‌شود رفته‌ای!...

👤محمود درویش 

من از این شهر میرم

ما تو نمیدونی درداتو؛ تو تنهایی به کی بگی؟!

خسته از عروسکا تو لباسِ آدما؛ تنها و بی صدا گم میشم تو جاده ها…
میرم بی خداحافظی…
بی امید و بی هوا از هوای تو جدا؛ دنبال ستاره ها به سمتِ ناکجا…!
میرم بی خداحافظی…

اون که عاشق تو بود از تهِ دلش؛ منم
اما این روزا بودن و نبودنم؛ فرقی نداره واسه تو!
رنگ شب شدی! یادت رفته نور…
هر چراغ روشنی حتی از راهِ دور؛ پرت می کنه حواستو!
من از این شهر میرم؛ شهری که گذشته هامو گوش میده
خاطراتِ خوبمون جا مونده؛ تو تمومِ کوچه هاش
من از این شهر میرم؛ تو بمون و آدمای بی سایه…
عاشقانه های گرم و بی پایه؛ تو فکرِ موندنم نباش
من از این شهر میرم؛ شهری که ستاره هاش خاموشه
معشوق عاشقش رو میفروشه؛ به هیچ و پوچ زندگی!
من از این شهر میرم؛ شهری که به ظاهر آشنا زیاده..
اما تو نمیدونی درداتو؛ تو تنهایی به کی بگی؟!

عشق‌ و‌ جنون

باید یاد بگیریم تا وقتی
از عشق کسی مطمئن نشده ایم، 
با او خاطره ایی نسازیم!
چرا که تاوان خاطرات، جنون است و بس!

🖊گابریل گارسیامارکز

بغض

امروز بعد غریب به ۷ یا ۸ سال دوباره بغضم ترکید

 

انسانها مثل هم فکر‌نمیکنن. این طبیعیه.

ولی من که بارها نشستم و بررسی کردم و به خودم گوشزد کردم مثلا در فلان جا تقصیر تو‌ بود. آیا شده که اونم بشینه همچین فکری بکنه؟

معلومه که نه.

من همونم که همیشه مقصر شناخته شدم

همیشه سرم تلافی شد

همیشه متهم بودم

 

 

ما بد نبودیم ملت. فقط بلد نبودیم

 

عقیده

هیچ کس ارزش نداره که بخاطرش پا روی عقاید، اعتقادات و باورهای شخصیتون بذارید.

وقتی از شما یه آدم جدید بسازه و بعدش بره، شما میمونید و یه آدمی بی هویتی که خودتونم نمیشناسیدش...

کفش

برای کفشی که

همیشه پایت را می زند

فرقی نمی کند

تو راهت را درست رفته باشی یا اشتباه

هر مسیری را با او

همقدم شوی

باز هم

دست آخر

به تاول های پایت می رسی

آدم ها هم به کفش ها بی شباهت نیستند

 

قلب

امروز قلبم مثل ۷ سال پیش درد میکنه

هرکاری میکنم آروم نمیگیره

 

همه نشونه هاشو قایم کردم

خودمو به‌ اون راه زدم

دیگه به وبلاگ کمتر سر زدم

ولی با یه خبر ریختم. شکستم. نابود شدم

 

حالم بده.

از من به شما نصیحت. عاشق آدم اشتباه نشید. عاشق ظاهر و ظواهر آدما نشید. به این راحتی ها حرفاشونو گوش ندید

عاشق بودن یا نبودن

عشق چیز عجیبیه

آدمو‌ واقعا کور‌ و‌ کر میکنه

البته اگر دو طرق واقعا عاشق هم باشن خیلی هم جذابه

ولی امان از وقتی که یه طرف تظاهر به عشق کنه

و امان از وقتی که اینو بدونی ولی دلشو نداشته باشی ازش دل بکنی

عشق برای من یه تپش قلب همیشگی بود و هست. هرجا اسمش میاد یا بوشو استشمام میکنم.

البته خیلی وقته ازدواج کرده و فرد منظورم نیست.

عشق به اون حسی که داشتم نذاشت به کسی فکر‌ کنم

خیلی سخت گذشت بهم ولی حداقل اینکه میدونم اون حالش خوبه و زندگیش خوبه آرومم میکنه

اونی که عاشق بود من بودم. شاید تنها ادعایی که میتونم بکنم همینه‌. من واقعا عاشق بودم.

به قولی من بد نبودم. فقط بلد نبودم.

همیشه سعی کردم دلشو نشکونم. ولی اون برای جدایی بدترین راهو انتخاب کرد. قبول دارم همه عشق ها قرار نیست به وصال ختم بشه. ولی اون دلمو شکوند و رفت. دقیقا با چیزایی دلمو شکوند که منو بخاطر همون کار نکرده سرزنش کرده بود.

 

میلیاردها آدم روی زمین هستن. پس میلیاردها آدم وجود داره که برام مهم نیستن. اونم دیگه مهم نیست. ولی دلم برای خودم و احساسم میسوزه هنوز.

به این نتیجه رسیدم که آه عاشق هیچ تاثیری نداره. اگر داشت اینهمه دلشکستن اتفاق نمیفتاد.

 

در مکث زمان اگر چه پُر جزر و مدیم
ما مجرم محکوم به حبس ابدیم

یا پوچ دو دستِ سردِ دنیاست و یا
ما پشت همان دست که پوچ است زدیم...

محمدجواد منوچهری

بازنده

 

از این ناراحت نیستم که اونی که باید میشد ؛نشد...

از این ناراحتم
چرا با این که میدونستم اشتباهه ،
با سماجت تمام ادامه دادم...
از اینکه واستادم
تا به بدترین شکل ممکن ببازم...

 

 

ولی حداقل نذاشتم اون ببازه. و‌ شاید خوشحالم از این بابت.