دیگه به جایی رسیدم که خیلی از حرفام قابلیت نوشتن نداره.

غم گذشته و حال و آینده.

روز ها خودمو درگیر و مشغول میکنم که فکر نکنم به چیزی.

ولی آخر شب باز همه ی غم ها میاد سراغم.

پ.ن : همه تنهاییا با من رفیقن...