بلبلی بودم و گشتم به غلط عاشقِ خس
بلبل و عشقِ خس و خار، غلط باشد و بس

ای دریغا که خسی را به غلط خواندم گل
بدتر آنکه گلی را به غلط خوانی خس

صید شاهین نظر، بخت بلندی دارد
لاشه باشد که بود درخور صید کرکس

ره به منزل نَبَرد راه ضلالت پیمای
گرچه صدبار به گوش آیدش آواز جرس

عرصه‌ی جلوه‌ی ما در خور جولان تو نیست
نسبت ما و تو شد نسبت سیمرغ و مگس

عشق را حرمت میخانه نگهدار که نیست
محرم این حرم قدس هوادار هوس

نیست در آب کرج لطف و صفایی یارب
فرجی تا برسم بر کرجی‌های ارس

یاد یاران قدیمم نرود از دل تنگ
چون هوای چمن از یاد اسیران قفس

شهریارا چه غمت هست که غمخوارت نیست
غمگسار تو سرشک شب تنهایی و بس